قربانیان زلزله در آلبانی

 

روز شنبه 5 آذر ماه زلزله ای با قدرت 6.4 ریشتر در آلبانی روی داد و خسارت های جانی و مالی زیادی به وجود آورد و سازمان مجاهدین نیز از این خسارت ها مستثنی نبودند. اما آنها طبق معمول شروع به مخفی کاری نموده و در سایت شان هیچ گونه خبری از مجروح شدن و یا کشته شدن افراد ندادند. تا اینکه این چند روز اخیر هر روز خبر در گذشت یکی از افراد اسیر در این اسارتگاه را درج کردند . اول که خبر در گذشت عبدالصمد ساجدیان رو اعلام کردن براثر بیماری قلبی و بعد خانم بهناز مجلل که براثر بیماری طولانی مدت در گذشته است .و برای هر کدام به طرق مختلف یک سناریو فرمالیته درست کرده اند. این سازمان جاه طلب حتی حاضر نیست اعتراف کند که این افراد اسیر بر اثر تخریب ساختمانهای پوشالی که زیر بنای محکمی نداشته و در زلزله تخریب شده جانشان را از دست داده اند .با این وجود قصد دارد بگوید براثر مریضی جانشان را از دست داده اند .


سال اسارت و در نهایت مرگی بی ثمر در آلبانی

از شکنجه ها ، از زندان ها ، از حبس ها ، از قرنطینه ها ، از نشست های دیگ ، از فحش کاری ها ، از نشست های تفتیش عقاید ، از چرائی تجرد های اجباری ، از نشست های عملیات جاری ، از نشست های غسل روزانه ، از ریزش های گسترده ی نیروئی ، از فرارها ، از مرگ های مشکوک در فرقه ، از غرق شدن ناجیان غریق در رودخانه ها و سد ها، از شلیک های خودبخودی در اشرف ، از گورستان وادی السلام در عراق ، از ناگفته ها چرا نمی گویند…
مهدی ابریشمچی را به سیمای کذابین آورده و از این پیرمرد که کشته شده صحبت می کند. راستی چرا از صحنه های آخر مرگ این اسیر ، فیلم نشان داده نمی شود؟ از کجا معلوم که در قرنطینه با ضربات شکنجه گران کشته نشده است ؟ از کجا بدانیم که او را سران شکنجه گر سازمان نکشته اند ؟ کدام گواهی پزشکی قانونی صحت گفته های سازمان در مورد ایست قلبی او را تائید کرده است ؟


اعلام جدایی رسمی آقای رضا اسلامی از مجاهدین در آلبانی

 

من رضا اسلامی سرباز ارتش بودم که در تاریخ ۲ مهرماه ۱۳۵۹ در مرزهای جنوبی کشور توسط ارتش عراق اسیر شدم. در اولین سالهای جنگ به دلیل جراحت جسمی سخت ترین شرایط را چه به لحاظ جسمی و چه روحی در زندان های صدام حسین گذراندم ، من نزدیک به ۹ سال در اردوگاه های مختلف عراق شرایط سخت را سپری کردم ، از سال ۱۳۶۵ که فرقه رجوی به عراق آمد و دولت عراق تلویزیون را در اختیار این فرقه گذاشت من از این طریق با این فرقه آشنا شدم و در همین سالیان بود که با یک سری تبلیغات فرقه رجوی که در اردوگاهها و زندانهای صدام حسین جهت جذب و کشاندن اسرای جنگی به سمت خودشان بود آشنا شدم.


عبدالصمد ساجدیان قربانی دیگری از تشکیلات سیاه رجوی

 

عید نوروز1374 بود که ازماموریت خارجه به بهانه حضور دریک جلسه عمومی مسعود رجوی بنام بهار بزرگ به عراق وقرارگاه پارسیان بازگشتم و درموضع حفاظت دور مقر اسکان واستقرار رجوی دریکان تحت مسئولیت وجیهه کربلایی سازماندهی شدم .
برای انجام پروژه ای نیاز به ابزار تاسیساتی داشتم که شخصا به انبار تاسیسات مقر پارسیان مراجعه کردم که درکمال بهت وحیران آقا صمد را که سابقه اش ازشخص مسعود رجوی درسازمان مجاهدین بیشتر بود درموضع انباردار تاسیسات دیدم.
ضمن خوش و بش اولیه و دیده بوسی ازنگاهم دریافت که چرا !؟……… وآنگاه توضیح داد: همینه که می بینی برادر.


آشنایی با پیاده نظام آمریکا در ایران اتفاقات اخیر و دردناک در لبنان و نقش سلطه جویانه و دخالت های فرانسه و مهمتر از آن تلاش فرقه رجوی برای جهت دهی و تلاش مذبوحانه رسانه ای در جهت اختلاف اندازی و انتساب انفجار به ایران مجموعه تلاش های این فرقه خائن است تا با دامن زدن به آشوب های اخیر در لبنان همچنان به دنبال اهداف ارباب باشند هرچند که با ناکام ماندن برایان هوک بواسطه عزل از سمت خود بند دل مریم و مسعود پاره شده است اما باید همچنان آماده و هوشیار بود تا در
برادر دلبند خانواده ایرانپور در بند برادر بزرگ در جایی از مصاحبه خانم راحله ایرانپور از سیستم استبدادی حاکم بر مجاهدین خلق صحبت می‌کند، سوال‌های بی پاسخ متعددی از سران مجاهدین خلق می‌پرسد و نهایتا سران این فرقه را به پدری تشبیه می‌کند که از فرط بیماری روانی به همه خانواده خود مشکوک است و از ارتباط گرفتن آن ها با بیرون از خانواده هراس دارد. او نتیجه چنین ساختار تربیتی را فرزندانی می‌داند که به لحاظ ذهنی عقب مانده هستند و فردیتشان از آن‌ها سلب شده است.
همه ما در آرزوی دیدار تو هستیم علی جان الان هم با گذشته هیچ فرقی نکرده ما فرزندان باید وظیفه خود بدانیم درهفته و یا حداقل در ماه یکی دو بار تماس بگیریم با خانواده خصوصا با مادر و پدر، حتی اگر پیر شده باشند و اگر ماهم برای خودمان کسی شده باشیم باز پدرومادرهستند و همچنان نگران فرزندان خویش. درست است سنی ازما گذشته اما با اون دوران هیچ فرقی نکرده. تا زمانی که مادر زنده بود پدرومادرهردوباهم چشم انتظار و نگران تو و الان پدروخواهران وبرادرانت حتی از خانواده
هذیان گویی سخنگوی مرحوم ” از اسلو سخنگوی مرحوم ” بعد از ایران و عراق ، دستور تشکیل کانونهای شورشی در لبنان را هم داد چند سالی است که فرقه رجوی ( بعد به غیبت رفتن رجوی ) برای ادامه فیل هواکردن، با شامورتی بازی حقه جدیدی راه انداخته است و هذیانهای بیمارگونه را از زبان یک هویت مجهول ومجعول تحت عنوان «سخنگو از اسلو»بیان می کند. این یک بازی شیادانه است که فقط از فرقه مجاهدین خلق برمی آید! از طرفی می خواهد که موضع رسمی در مواردی را که لازم دارد، درسیمای
نامه مادر مصطفی قاعدی به فرزندش مصطفی سلام حالت چطور است؟ حالت خوب است؟ انشالله که سلامت باشی و تنت سالم باشد . خدا کند که به آغوش خانواده برگردی و من منتظر دیدارت هستم. انشاالله هر مشکلی که داشته باشی حل شود و دیدارمان تازه شود . اهل فامیل همه منتظر دیدار شما هستند که شما را ببینند و احوال شما را می پرسند . انشاالله که بر گردی .
خواهران ایران پور میهمانان تلویزیون مردم تی وی مجری برنامه آقای پارساسربی مدیر تلویزیون مردم بودند. بینندگان وشنوندگان تلویزیون مردم درطول برنامه از طریق تلفن و یا ایمیل با مهمانان برنامه تماس حاصل نموده و سئوالات خودرا مطرح کردند.
ن شورای رهبری مجاهدین و سوء استفاده از اعضا برای عملیات نظامی در داخل کشور خانم مذکور سئوالات را شروع کرد اهل کجایی و همینطور ادامه داد کسی از اهل خانواده و قوم خویش نبود که سئوال نکند من طاقت نیاوردم و گفتم شما دنبال چه هستید جواب قانع کننده ای نمی‌داد ولی در یک جا گفت که خانواده های شما برای کاری که ما می خواهیم مناسب است . گفتم خواهر من از سال ۱۳۶۴ هیچ ارتباطی با خانواده و فامیل نداشته ام و اصلا نمی دانم چکاره هستند ولی هیچ حرفی را قبول نمی‌کرد و
سکوت فرقه رجوی در مورد انتخاب بایدن به چه معناست باید دید که چرا مریم قجر و بقیه دست اندر کاران فرقه سکوت نمودند ؟ آیا رفتن ترامپ می تواند عامل بدبختی برای آنان باشد ؟ آیا مریم قجر با رفتن ترامپ عزا گرفته است ؟ البته باید گفت که رفتن ترامپ می تواند ضربه مرگباری بر سرتاپای فرقه رجوی و تشکیلاتش باشد چون آنان این گونه وانمود می کردند که با انتخاب ترامپ کار حکومت ایران تمام است !!! و یا اینکه جنگی در خواهد گرفت .ولی به رغم پایداری ایران در مقابل زورگویی و
مصاحبه ی ای بی سی نیوز” ، با اعضای سابق فرقه ی رجوی در آلبانی ” عنوان : ایرانیانی که توسط مجاهدین خلق متهم شده اند واکنش نشان می دهند: عضو جداشده : ما مامور نیستیم! طبق قوانین آلبانی زندگی می کنیم.اعضای سابق مخالفان ایرانی در آلبانی ، مجاهدین خلق ، که از این سازمان جدا شده اند ، روز جمعه به ABC News گفتند که آنها در آلبانی زندگی می کنند و اجازه اقامت و کار صادر شده توسط وزارت کشور را دارند و به قوانین کشور احترام می گذارند.
از اشرف تا آلبانی فرقه رجوی در بحران مغلاب (فاضلاب) تقصیر اهالی مانز نیست که فرماندهان رجوی با رعایت نکردن فاصله اجتماعی وحتی با نقص پروتکل های بهداشتی و درمانی ابتلا در درون مقرشان را تشدید کرده و موجب مرگ غیر قابل توقف اعضایشان میشوند! آنها نمی توانند جرم خود را با مقبره های مرمر گران قیمت که در زمین های غصب شده گورستان شهرداری برپا کرده اند کاهش دهند. از شهردار دورس باید پرسید آیا اخبار سرقت زمین های گورستان توسط مسولین مجاهدین را می داند؟
سرنوشت تیره و سیاه فرقه مجاهدین پس از ترامپ آنها در 4 سال گذشته با قرار گرفتن ترامپ بر سر مسند قدرت برای دادن روحیه ی به اعضای خسته از تمامی دروغ های سالیان، وعده ی سرنگونی نظام حاکم بر ایران را داده بودند که با رفتن ترامپ تمامی آرزوها و امیال سرکردگان فرقه ی مجاهدین نقش برآب شده و فرقه را در اوج استیصال قرار داده است.
اعتراض شهروندان آلبانی به دفن اجساد مجاهدین در گورستان محلی این سایت در ادامه می افزاید: سازمان مجاهدین خلق یک روز پس از اعتراض ساکنان مانزا در دورس، برای اشغال قبرستان عمومی محل توسط ساکنان اردوگاه اشرف 3 که اعضای مجاهدین خلق در آن مستقر هستند، واکنش نشان داد.” سایت مربوطه به بیانیه فرقه رجوی اشاره می کند و می افزاید: در بیانیه سازمان مجاهدین خلق که در اختیار رسانه ها قرار گرفت، آمده است: این یک اتهام نادرست است و این تجمع کوچک توسط برخی عناصر فعال برای
لغزشی که از چاله به چاه ختم شد و با تولدی دیگر زیبا شد در بحبوحه جنگ ایران وعراق به خدمت سربازی رفتم. بسیار مشتاق بودم که در جبهه باشم زیرا مثل هر ایرانی باغیرتی تحمل بیگانه به خاک وطن را نداشتم، تحمل شنیدن اخبار کشور دیگری را به خاک وطن نداشتم، تحمل شنیدن اخبار تعرض به هموطنانم را نداشتم لذا قبل از سربازی هم با قسمت جذب نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مدت سه ماه در جبهه غرب (گیلانغرب در لشکر 31 عاشورا) حضور داشتم.
جناب رجوی از آنچه ما می‌بینیم و می‌شنویم شما باید شرم کنید احتمالا مسعود رجوی در این پیام به نمایش تبلیغاتی گلریزان برای جمع آوری کمک مالی برای تشکیلات اشاره می‌کند که ادعا می‌کند جنگلی سرسبز و رویان سر برافراشت” و گزاره های مستندی چون پول مجاهدین و مقاومت ایران را عربستان می‌دهد”، پایگاه و پشتیبانی در داخل ایران ندارند” و پیر شده‌اند” را ادعاهایی می‌داند که لابد اکنون خلاف آن ثابت شده است و ما که ندیده‌ایم ونشنیده‌ایم باید برویم شرم” کنیم ! در پاسخ
آرمانهای تهی یا مرگهای بی هدف در سازمان مجاهدین مرگ ام لیلا شمسی در روزهای گذشته ماحصل بی توجهی سران سازمان مجاهدین به جان عناصرشان می باشد و مرگ بیش از 15 نفر در 40 روز گذشته نتیجه این بی توجهی می باشد. صد البته این خائنین از دادن آمار واقعی طفره رفته و مخفی کاری می کنند ولکن تعداد تلفات صد در صد خیلی بیشتر از اینها می باشد که دلیل عمده این مقوله به نا امن بودن بدنهای فرسوده و مغزهای تخریب شده و روحیه های منسوخ شده عناصر آن می باشد که با کوچکترین بیماری
میز کتاب آسیلا تاسیس انجمن آسیلا نقطه عطفی در حیات جداشدگان و بلوغ افشاگری های آنها در آلبانی بود، جداشدگان با اخذ تمام مجوزهای قانونی، موفق شده بودند، رسما اعلام موجودیت کنند و به حضور و انتقادات خود جامه قانونی بپوشانند، اما مریم رجوی که چون ماری زخم خورده ، به خود می پیچید، آخرین زور خود را زد و با هماهنگی ارباب خود و ایادی آمریکا در آلبانی، تهاجمی گسترده را برای بازداشت و تفتیش منازل جداشدگان شروع کرد که چون چیزی در چنته نداشت، این حرکت نیز در نطفه خفه
مجاهدین استحاله یافته به دیگر شاخه های اپوزیسیونی که مانند خودشان از عدم مشروعیت رنج میبرند، انتقاد وارد کرده اند که چرا این اپوزیسیون، از جهان – جهانی که دیگر جهان دلخواه مجاهدین نیست- میخواهند که با تمامی آنها مذاکره کنند و گفتگو و تفاهم بر سر سرنوشت ایران را فقط با مجاهدین که به ادعای همین گروه (مجاهدین) تنها جریان با صلاحیت است، انجام ندهند. این انتقاد مجاهدین به سایر گروه های بی رمق اپوزیسیون، دراصل پیامی به سلطه گر اصلی جهانی است با این مفهوم که اگر
مسعود رجوی رهبر ریاکار سازمان مجاهدین خلق با سواستفاده از همین احساسات نسل جوان و شرایط و جو جوشان جامعه و عدم شناخت اجتماعی و بخصوص نسل جوان نسبت به ماهیت و عملکرد گذشته خودش با استفاده از توانمندی های شیطانی در هنر سخنوری قلب و روح و روان بخشی از جوانان انقلابی را به تسخیر خود در آورد و در اذهان آنها از خود یک بت ساخت.
داداش جانم سلام، از دور می بوسمت و دعایت میکنم. همانگونه که تو با ما بودی ما نیز تا ابد با تو بوده و برای آزادی ات تلاش می کنیم ، قربان لبخندهایت در هنگام تبریک گفتن عید و آغوش گرفتن ما . سال را با یاد تو شروع نمودیم و با امید رهاییت . برادرت محمد خطیبی
با دولت صهیونیستی عهد مودت بستند و بر علیه مردم ایران و فلسطین- مردم فلسطینی که در شکل گیری سازمان مجاهدین کمک های موثری بدان کرده بودند- دشمنی سفاکانه ای نمودند و آیا این اعمال در کنار صدها و هزاران فقره جاسوسی بر علیه منافع ملی ایران پشت پازدن به مردم ایران و منطقه نیست؟!
انتشار خبری مبنی بر انتقال فرقه مجاهدین خلق به کانادا کافی بود تا ایرانیان مقیم این کشور را نگران کند. مونا قاسمی نایب رییس کنگره ایرانیان کانادا در نامه‌ای سرگشاده به مارک میلر وزیر مهاجرت دولت فدرال درباره انتشار برخی خبرها راجع به احتمال نقل مکان برخی از رهبران و اعضای سازمان مجاهدین خلق به کانادا ابراز نگرانی کرد.
مزدوری مریم رجوی و همسر مفقودش مسعود رجوی، برای اسرائیل مسبوق به سابقه است و نیازی به تکرار نیست. در حال حاضر هم در ادامه کیش مزدوری خود، سعی دارند رژیم اسرائیل را بیگناه جلوه بدهند و مقصر را در جای دیگر پیدا کنند. رجوی ها که خود ید طولایی در نقض حقوق کودکان دارند الان در برابر کودک کشی ارباب شان سکوت پیشه کرده اند. باید به رجوی تبریک گفت چون حمله اسرائیل به غزه ماهیت ضد بشری اش را به خوبی برای همه روشن نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق دست به ایجاد یک گروه میلیشا زد و رویکرد منافقانه سازمان مجاهدین خلق با انجام ترور‌های مختلف بر همگان ثابت شد و مسعود رجوی سرکرده این سازمان به همراه بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت با هواپیمایی به خلبانی بهزاد معزی که او هم از مجاهدین خلق بود از ایران به فرانسه گریختند سپس نیرو‌های خود را در جریان جنگ با حزب بعث عراق به این کشور فرستادند و دست در دست صدام دیکاتور معدوم عراق گذاشتند و سه روز پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ به
من با یک اشتباه به اتفاق خانواده ام که شامل همسر و پسر و دختر 7 ساله ام برای جستجوی زندگی بهتر و اعزام به اروپا در سال 1382 به عراق آمدیم و فکرمی کردیم که سازمان مجاهدین به ویژه دوستی که ازکودکی می شناختم به نام نبی سیف وهمچنین برادرهمسرم حمید رضا که ملعبه دست سرکردگان مجاهدین بود به ما کمک خواهند کرد. ولی سازمان کاری کرد که تمام زندگی من ازهم پاشیده شد.
روز نوزدهم فروردین فرا رسید ما در خیابان شمالی یعنی خیابان ۱۰۰ بودیم که پایین محل آب رسانی پشت خاکریز ها بودیم که یک یگان از ما به میدان تیر رفته بودند. صبح ساعت چهار و نیم بود که حمله عراقی ها شروع شد و رجوی هم دستور مقاومت داده بود آن هم با دست خالی!

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدیر دبستان فرهنگیان علامه حلی 1 دوره اول بیرجند ارغوانی های توی سرم! آموزش اجناس فوق العاده پایان نامه ها و تزهای کارشناسی ارشد جنرال ادیت آسیا فن ورزش های مهیج